1 مسلمانان مرا وقتی دلی بود که با وی گفتمی گر مشکلی بود
2 به گِردابی چو میافتادم از غم به تدبیرش امیدِ ساحلی بود
3 دلی همدرد و یاری مصلحت بین که اِستِظهارِ هر اهلِ دلی بود
4 ز من ضایع شد اندر کویِ جانان چه دامنگیر یا رب منزلی بود
5 هنر بیعیبِ حِرمان نیست لیکن ز من محرومتر کِی سائلی بود؟
6 بر این جانِ پریشان رحمت آرید که وقتی کاردانی کاملی بود
7 مرا تا عشق تعلیمِ سخن کرد حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود
8 مگو دیگر که حافظ نکتهدان است که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
معنی شعر:
عزیز رازداری را از دست داده ای و تنها و بی همدم شده ای تنهایی و پریشانی راه چاره نیست زندگی، تلاش پویایی و حرکت است. یار دیگری را برگزین تا زندگی ات متحول شود. از خداوند منان یاری بخواه. و به اطرافیانت توجه و محبت کن.