1 جور تو گر عنان بجنباند آسمان در رکاب او راند
2 بلب آمد هزار جان وقت است که قبولت بسی بجنباند
3 گفتی آن وعده یاد میداری هم بر آنم خدای میداند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 طفل نه ای چند از این، دایه نا مهربان گاه قماط بهار گه کفن مهرگان
2 مایه ی بوئی نماند زلف شب انس را زانکه فرو شست از آن سیل سحر مشکبان
1 بزمی است ز لطف خلد پیکر حورانش بکف در آب کوثر
2 آبی که خوی خجالت او سر بر زند از جبین آذر
1 هر آن کسوت که بر بالای نعمان الزمان زیبد بر دامن، ز دل باید ره جیب از روان زیبد
2 قبای روزگارش پروزی در آستین شاید ردای آفتابش ریشه ی در طیلسان زیبد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به