1 فانی تمام خدمت اوست باقی به بقای حضرت اوست
2 از رحمت اوست جمله عالم او غرقهٔ بحر رحمت اوست
3 نعمت چه کند چو نعمتاللّه پروردهٔ ناز و نعمت اوست
1 رندیکه حریف ماست مائیم جز ما دگری کجاست مائیم
2 جامیم و شراب و درد صافیم دردی که هم او دواست مائیم
1 داد جاروبی به دستم آن نگار گفت کز دریا برانگیزان غبار
2 آب آتش گشت و جاروبم بسوخت گفت کز آتش تو جاروبی برآر
1 تا با تو توئی بود دوئی خواهد بود ای یار دوئی هم ز توئی خواهد بود
2 چون تو ز توئی وز دوئی وارستی در ملک یکی کجا دوئی خواهد بود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به