میر مجلس که چو لب بادهٔ از خیالی بخارایی غزل 241

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد

1 میر مجلس که چو لب بادهٔ روشن دارد مردمی باشد اگر دارد و از من دارد

2 غمزه ات از پی دل چند کنم چشم سیاه اینک اینک دل من گر سر بردن دارد

3 گِرد لب طوطیِ خطّ تو چه شیرین مرغی ست که شکر ریز لب و روضه نشیمن دارد

4 لبِ لعل تو ز خون دل ما سرخ شده ست ای بسا خون غریبان که به گردن دارد

5 تا به دریوزهٔ صاحب نظری دیدهٔ من سایل کوی تو شد لعل به دامن دارد

6 گر نسوزد دلت از غصّه خیالی چون شمع از پس مرگ چراغ تو که روشن دارد

عکس نوشته
کامنت
comment