1 مشنو که بی تو ناله زارم هوس نماند پر شد جهان ز ناله مجال نفس نماند
2 کس یک نظر ندید ترا کز تو چون گذشت او را ز حسرت تو نظر باز پس نماند
3 تا بر سمند ناز بخوبی بر آمدی دامن گرفتن تو مرا دسترس نماند
4 آتش زدم به سینه که مرغ دل مرا زین بیشتر تحمل قید قفس نماند
5 اهلی هوس ببوس و کنار تو داشت لیک جایی رسید که هیچش هوس نماند
دیدگاهها **