-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مردان این قدم را باید که سر نباشد مرغان این چمن را باید که پر نباشد
2 آن سر کشد درین کو کز خود برون نهد پی وان پا نهد درین ره کش بیم سر نباشد
3 در راه عشق رهنمائی زیرا که هیچ راهی بی راهبر نباشد
4 تیر بلای او را جز دل هدف نشاید تیغ جفای او را جز جان سپر نباشد
5 هر کو قدح ننوشد صافی درون نگردد وانکو نظر نبازد صاحب نظر نباشد
6 گر وصل پادشاهی حاصل کند گدائی با دوست ملک عالم سهلست اگر نباشد
7 جز روی ویس رامین گل در چمن نبیند پیش عقیق شیرین قدر شکر نباشد
8 چون طرهٔ تو یارا دور از رخ تو ما را آمد شبی که آنرا هرگز سحر نباشد
9 از بنده زر چه خواهی زآنرو که عاشقانرا بیرون ز روی چون زر وجهی دگر نباشد
10 هر کان دهن ببیند از جان سخن نگوید وانکو کمر ببیند در بند زر نباشد
11 افتادهئی چو خواجو بیچارهتر نخیزد و آشفتهئی ز زلفت آشفتهتر نباشد