شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی
شاه نعمت‌الله ولی

صد دوا بادا فدای از شاه نعمت‌الله ولی غزل 16

غزل 16 ام از 2701 غزلیات

صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما دُرد دردش نوش کن گر می‌ بری فرمان ما

2 ما حیات جاودانی یافتیم از عشق او همدم زنده ‌دلان شو تا بدانی جان ما

3 خانه خالی کرده‌ایم و خوش نشسته بر درش غیر او را نیست بارش در سرابستان ما

4 جان ما آئینه دار حضرت جانان بود عشق او گنجی است در کنج دل ویران ما

5 غرق دریائیم و خوش خوش دست و پائی می‌ زنیم ذوق اگر داری درآ در بحر بی پایان ما

6 خون دل در جام دیده پیش مردم می‌ نهیم در خیال آنکه بنشیند دمی بر خوان ما

7 نعمت دنیی و عقبی آن تو ای نازنین ما از آن نعمت‌الله ، نعمت‌الله آن ما

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما

شاعر شعر صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما چه کسی است ؟

شاعر شعر صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما شاه نعمت‌الله ولی می باشد.

شعر صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما چیست ؟

قالب شعر صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما غزل است

مضمون اصلی شعر صد دوا بادا فدای درد بی‌ درمان ما چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.