باشد آن روز که آن فتنه از امیرخسرو دهلوی غزل 735

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

باشد آن روز که آن فتنه به ما باز آید

1 باشد آن روز که آن فتنه به ما باز آید لیک از آنگونه که او رفت، کجا باز آید؟

2 رفت و باز آمدنش تا به قیامت نبود ای قیامت، تو بیا زود که تا باز آید

3 ای صبا، از سر آن کوی غباری به من آر مگر این دل که ز جا رفت به جا باز آید!

4 یارب، این سرو در آن باغ نه تنها مانده ست باز پرسم خبر از باد صبا، باز آید

5 چند روز است کزین سو گذری می نکند باز گویید، مگر جانب ما باز آید!

6 خسروا، رفتن او نه ز پیش آمدن است به دعا ساز، خدایا، به دعا باز آید

عکس نوشته
کامنت
comment