می خمخانهٔ ما مستی از شاه نعمت‌الله ولی غزل 623

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

می خمخانهٔ ما مستی دیگر دارد

1 می خمخانهٔ ما مستی دیگر دارد هر که آید بر ما کام دلی بردارد

2 رند سرمست در این بزم ملوکانهٔ ما از سر ذوق درآید خبری گر دارد

3 عشق و ساقی و حریفان همه مستند ولی عقل مخمور ندانم که چه در سر دارد

4 لب بنه بر لب ما آب حیاتی می نوش زانکه زان آب حیات این لب ما تر دارد

5 آفتابی است که از مشرق جان می تابد نور او آینهٔ ماه منور دارد

6 قول مستانهٔ ما ملک جهان را بگرفت این چنین گفته که در کاغذ و دفتر دارد

7 نعمت الله حریف من و سرمست و خراب گر بگویم که کنم توبه که باور دارد

عکس نوشته
کامنت
comment