مطربا از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1161

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

مطربا عیش و نوش از سر گیر

1 مطربا عیش و نوش از سر گیر یک دو ابریشمک فروتر گیر

2 ننگ بگذار و با حریف بساز جنگ بگذار جام و ساغر گیر

3 لطف گل بین و جرم خار مبین جعد بگشا و مشک و عنبر گیر

4 فربه از توست آسمان و زمین این یک استاره را تو لاغر گیر

5 داروی فربهی خلق تویی فربهش کن چو خواهی و برگیر

6 خرمش کن به یک شکرخنده شکری را ز مصر کمتر گیر

7 بخت و اقبال خاک پای تواند هر چه می‌بایدت میسر گیر

8 چونک سعد و ظفر غلام تواند دشمنت را هزار لشکر گیر

9 ای دل ار آب کوثرت باید آتش عشق را تو کوثر گیر

10 گر غلامی قیصرت باید بنده‌اش را قباد و قیصر گیر

11 هر که را نبض عشق می‌نجهد گر فلاطون بود تواش خر گیر

12 هر سری کو ز عشق پر نبود آن سرش را ز دم مأخر گیر

13 هین مگو راز شمس تبریزی مکن اسپید و جام احمر گیر

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر