قدر ارباب وفا نیست بخاک از اهلی شیرازی غزل 1227

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو

1 قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو بیوفایی و وفا قدر ندارد بر تو

2 گر ز ما جان طلبی از تو نداریم دریغ جان و سر هر دو فشانیم بخاک در تو

3 درد می گرچه بزهر غم ما تریاک است بایدش چاشنیی از لب چون شکر تو

4 میگذارم همه تن شمع صفت پیش تو لیک روح می پروردم صحبت جان پرور تو

5 ای میت شیره جان نقل شرابت چکنم که کباب جگر من نبود در خور تو

6 خسروا، گر ندهی جرعه جامی به فقیر چه سفال می رندان و چه جام زر تو

7 آفتابی تو و یک ذره ز اهلی تا هست نیست ممکن که بپوشد نظر از منظر تو

عکس نوشته
کامنت
comment