- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرد ره عشق تو از دامن تر ترسد آن کس که بود نامرد از دادن سر ترسد
2 گر با تو دوصد دریا آتش بودم در ره نه دل ز خود اندیشد نه جان ز خطر ترسد
3 جانی که بر افروزد از شمع جمال تو میدان که ز پروانه کفر است اگر ترسد
4 جایی که جگر سوزد مردان و جگرخواران در خون جگر میرد هر کو ز جگر ترسد
5 گفتی دلت از هجرم میترسد و میسوزد بی وصل تو هر ساعت دلسوختهتر ترسد
6 از آه دل عطار آخر به نمیترسی کانکس که خبر دارد از آه سحر ترسد