- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آدمی همچون عصای موسیاست آدمی همچون فسون عیسیاست
2 در کف حق بهر داد و بهر زین قلب مومن هست بین اصبعین
3 ظاهرش چوبی ولیکن پیش او کون یک لقمه چو بگشاید گلو
4 تو مبین ز افسون عیسی حرف و صوت آن ببین کز وی گریزان گشت موت
5 تو مبین ز افسونش آن لهجات پست آن نگر که مرده بر جست و نشست
6 تو مبین مر آن عصا را سهل یافت آن ببین که بحر خضرا را شکافت
7 تو ز دوری دیدهای چتر سیاه یک قدم فا پیش نه بنگر سپاه
8 تو ز دوری مینبینی جز که گرد اندکی پیش آ ببین در گرد مرد
9 دیدهها را گرد او روشن کند کوهها را مردی او بر کند
10 چون بر آمد موسی از اقصای دشت کوه طور از مقدمش رقاص گشت