1 مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی
2 وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
3 شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت زین در دگر نراند ما را به هیچ بابی
4 در انتظار رویت ما و امیدواری در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی
5 مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی
6 حافظ چه مینهی دل تو در خیال خوبان کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی