- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخت را ماه نایب مینماید خطت را مشک کاتب مینماید
2 رخت سلطان حسن یک سوار است که دو ابروش حاجب مینماید
3 رخت را صبح صادق کس ندیده است اگرچه صد عجایب مینماید
4 چو در عشق صادق نیست یک تن همیشه صبح کاذب مینماید
5 ندانم تا چو رویت آفتابی مشارق یا مغارب مینماید
6 چو زلفت نیز زناری به صد سال نه رهبان و نه راهب مینماید
7 چه شیوه دارد آخر غمزهٔ تو که خونریزیش واجب مینماید
8 ز دیوان جهان هر روز صد خونش چنین دانم که راتب مینماید
9 عجب برجی است درج دلستانت که دو رسته کواکب مینماید
10 ز عشقت چون کنم توبه که از عشق نخستین مست تایب مینماید
11 بسی با عشق تو عقلم چخیده است ولی عشق تو غالب مینماید
12 دلم بردی و گفتی دل نگهدار که دل در عشق راغب مینماید
13 چگونه دل نگه دارم ز عشقت که گر دل هست غایب مینماید
14 غم عشقت به جان بخرید عطار که چون شادی مناسب مینماید