واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

واعظ قزوینی
واعظ قزوینی

سوی قبرستان گذاری کن، از واعظ قزوینی غزل 192

غزل 192 ام از 1154 غزلیات

سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست

1 سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست سبزه هر سو خط یاری گل رخ سیمین بریست

2 بسکه پربار از گل صدرنگ حسرت گشته است سر نهاده بر زمین، در هر قدم شاخ زریست

3 هر طرف آرامگاه شاه دامادیست شوخ هر قدم گردک سرای نو عروس دلبریست

4 هر قدم در دانه ها از بس بخاک افتاده اند چشم دل گر واکنی، هر جاده عقد گوهریست

5 گوش هوش مردمان از پنبه غفلت پر است ورنه هر نعشی بدوشی، واعظی بر منبریست

6 بر جنون دل نهادان جهان بی بقا هر مزار نوگلی از سبزه تر محضریست

7 ای که دایم میکنی جان از پی زر یافتن عبرتی زین کاخ ویرانت، به از گنج دریست

8 کرد واعظ ذکر مرگ و، فکر مرگ اما نکرد پیش او مردن حق، اما از برای دیگریست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست

شاعر شعر سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست چه کسی است ؟

شاعر شعر سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست واعظ قزوینی می باشد.

شعر سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست چیست ؟

قالب شعر سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست غزل است

مضمون اصلی شعر سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر