-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مهست یا رخ آن آفتاب مهر افزای شبست یا خم آن طره قمر فرسای
2 مرا مگوی که دل در کمند او مفکن بدان نگار پریچهره گو که دل مربای
3 چه سود کان مه محمل نشین نمیگوید که بیش ازین مخروش ای درای هرزه درای
4 مرا بزلف تو رایست از آنکه طوطی را گمان مبر که بهندوستان نباشد رای
5 نوای نغمهٔ چنگم چه سود چون همه شب خیال زلف توام چنگ میزند در نای
6 ببوی زلف سیاهت بباد دادم عمر مرا که گفت که بنشین و باد میپیمای
7 اگر چه عمر منی ای شب سیه بگذر و گر چه جان منی ای مه دو هفته برای
8 چو روشنست که عمر این همه نمیپاید مرا چو عمرعزیزی تو نیز بیش مپای
9 خوشا بفصل بهاران فتاده وقت صبوح نوای پردهسرا در هوای پردهسرای
10 اگر خروش برآرد چو بلبلان خواجو چه غم خورد گل سوری ز مرغ نغمه سرای
11 ز شور شکر شعرم نوای عشق زنند به بوستان سخن طوطیان شکر خای