-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مها به دل نظری کن که دل تو را دارد که روز و شب به مراعاتت اقتضا دارد
2 ز شادی و ز فرح در جهان نمیگنجد که چون تو یار دلارام خوش لقا دارد
3 همیرسد به گریبان آسمان دستش که او چو سایه ز ماه تو مقتدا دارد
4 به آفتاب تو آن را که پشت گرم شود چرا دلیر نباشد حذر چرا دارد
5 چرا به پنجه کمرگاه کوه را نکشد کسی که ز اطلس عشق خوشت قبا دارد
6 تو خود جفا نکنی ور کنی جفا بر دل بکن بکن که به کردار تو رضا دارد
7 چرا نباشد راضی بدان جفای لطیف که او طراوت آب و دم صبا دارد
8 در آتش غم تو همچو عود عطاریست دل شریف که او داغ انبیا دارد
9 خمش خمش که سخن آفرین معنی بخش برون گفت سخنهای جان فزا دارد