1 عشق را مسجد و میخانه یکی است عشق را عاقل و دیوانه یکی است
2 عشق جانان خود و جان خود است عشق را دلبر و جانانه یکی است
3 عشق را آتش دلسوزی هست نزد او خرمن و یک دانه یکی است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عارفی کو بُود ز آل عبا خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
2 جان معنی طلب نه صورت تن تن بی جان چه می کند دانا
1 منکرت گر همی کند انکار مکن انکار منکرت زنهار
2 زان که هر کو موحد است تمام همه بیند یکی کند اقرار
1 دل عاشق نظر به جان نکند خاطرش میل با جنان نکند
2 ای که گوئی که ترک رندی کن رند سرمست آنچنان نکند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به