- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشقانی که باخبر میرند پیش معشوق چون شکر میرند
2 از الست آب زندگی خوردند لاجرم شیوه دگر میرند
3 چونک در عاشقی حشر کردند نی چو این مردم حشر میرند
4 از فرشته گذشتهاند به لطف دور از ایشان که چون بشر میرند
5 تو گمان میبری که شیران نیز چون سگان از برون در میرند
6 بدود شاه جان به استقبال چونک عشاق در سفر میرند
7 همه روشن شوند چون خورشید چونک در پای آن قمر میرند
8 عاشقانی که جان یک دگرند همه در عشق همدگر میرند
9 همه را آب عشق بر جگر است همه آیند و در جگر میرند
10 همه هستند همچو در یتیم نه بر مادر و پدر میرند
11 عاشقان جانب فلک پرند منکران در تک سقر میرند
12 عاشقان چشم غیب بگشایند باقیان جمله کور و کر میرند
13 و آنک شبها نخفتهاند ز بیم جمله بیخوف و بیخطر میرند
14 و آنک این جا علف پرست بدند گاو بودند و همچو خر میرند
15 و آنک امروز آن نظر جستند شاد و خندان در آن نظر میرند
16 شاهشان بر کنار لطف نهد نی چنین خوار و محتضر میرند
17 و انک اخلاق مصطفی جویند چون ابوبکر و چون عمر میرند
18 دور از ایشان فنا و مرگ ولیک این به تقدیر گفتم ار میرند