جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

عاشقان از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 384

غزل 384 ام از 6329 غزلیات

عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست

1 عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست عشق آن دلدار ما را ذوق و جانی دیگرست

2 سینه‌های روشنان بس غیب‌ها دانند لیک سینه عشاق او را غیب دانی دیگرست

3 بس زبان حکمت اندر شوق سرش گوش شد زانک مر اسرار او را ترجمانی دیگرست

4 یک زمین نقره بین از لطف او در عین جان تا بدانی کان مهم را آسمانی دیگرست

5 عقل و عشق و معرفت شد نردبان بام حق لیک حق را در حقیقت نردبانی دیگرست

6 شب روان از شاه عقل و پاسبان آن سو شوند لیک آن جان را از آن سو پاسبانی دیگرست

7 دلبران راه معنی با دلی عاجز بدند وحیشان آمد که دل را دلستانی دیگرست

8 ای زبان‌ها برگشاده بر دل بربوده‌ای لب فروبندید کو را همزبانی دیگرست

9 شمس تبریزی چو جمع و شمع‌ها پروانه‌اش زانک اندر عین دل او را عیانی دیگرست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست

شاعر شعر عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست چه کسی است ؟

شاعر شعر عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست چیست ؟

قالب شعر عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست غزل است

مضمون اصلی شعر عاشقان را گر چه در باطن جهانی دیگرست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر