- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشقان را درد بی مرهم خوش است بیدلان را دیده پر نم خوش است
2 گر سخن در گوش جانان می رسد گفت و گوی هر که در عالم خوش است
3 گر بتان از درد عشاق آگهند هر کجا دردیست بی مرهم خوش است
4 هر کسی کو غم خورد ناخوش بود من غم خوبان خورم کاین غم خوش است
5 جان من آزار دل چندین مجو خود درین ایام دلها کم خوش است
6 زلف را بهر خدا شانه مزن همچنان آشفته و درهم خوش است
7 دیدنت خوب است، گر خود ساعتی ست پادشاهی، گر همه یکدم، خوش است
8 وصل تو خوش بود وقتی، وین زمان ناخوشی های فراقت هم خوش است
9 خسروا، با بیدلی خو کن که دل هم دران گیسوی خم در خم خوش است