بکوی عشق که طوفان نوح از از اهلی شیرازی غزل 233

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

بکوی عشق که طوفان نوح از آن وادی است

1 بکوی عشق که طوفان نوح از آن وادی است هزار ساله غم از بهر یک نفس شادی است

2 غلام همت آنم که بنده عشق است که سرو با همه همت غلام آزادی است

3 حکایتی که صبا میکند ز وعده وصل بسی خوش است ولیکن حکایت بادی است

4 ز پیر میکده جو آب خضر اگر خواهی ز خانقاه چه خواهی؟ که دیو ره هادی است

5 خراب کرد غمم خانه تن و غم نیست که این خرابی تن موجب دل آبادی است

6 تغافل تو کند صید خویش اهلی را نگاه کردن دزدیده عین صیادی است

7 غم از قیری ما نیست ذره وش اهلی که آفتاب در آن کو بصد حقیری ماست

عکس نوشته
کامنت
comment