1 دردی کش عشق جمله صافی بین است دریاب که مشرب حقیقت این است
2 هر باده کز کف دوست رسد چون روی ترش نمیکنی شیرین است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 هرکه چون صورت چین دیده بروی تو گشاد چشم دیگر ز تماشای تو بر هم ننهاد
2 مگر آن لحظه رقیب تو زمن پوشد چشم که رود خاک وجود من دلخسته بباد
1 دل را نمک از گریه گرم است شکی نیست بی چاشنی گریه کبابش نمکی نیست
2 ای گل ز غم خویش یکی با تو چگوید درد دل عشاق هزارست یکی نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به