- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق مستت و عقل مخمور است عقل از ذوق عاشقان دور است
2 دیدهٔ مردم است از او روشن نظری کن ببین که منظور است
3 نقد گنج وی است در دل ما گنج ویران به کُنج ویران است
4 شد دو عالم به نور او روشن روشن این چشم ما از آن نور است
5 ذره ذره چو نور می نگرم آفتابی به ماه مستور است
6 زاهدار ذوق ما نمی یابد هیچ عیبش مکن که معذور است
7 عشق بازی و رندی سید در خرابات نیک مشهور است