- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق مستست و عقل مخمور است عاقل از عاشقی بسی دور است
2 ذوق مستی طلب کن از مستان چه کنی همدمی که مخمور است
3 زاهد ار حال ما نمی داند هیچ او را مگو که معذور است
4 آینه روشن است و می بینم در نظر ناظری که منظور است
5 آفتاب جمال او بنمود لاجرم عالمی پر از نور است
6 گنج ویرانه ای است این دل ما لیکن از گنج عشق معمور است
7 دیگران گر به عقل معروفند نعمت الله به عشق مشهور است