امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

ببین که باز به دست از امیرخسرو دهلوی غزل 1440

غزل 1440 ام از 2198 غزلیات

ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم

1 ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم متاع کاسد خود را کجا نهاد دلم؟

2 بگشت گرد سر زلف نیکوان چندان که خویشتن را چندان به باد داد دلم

3 به جای بود دلم تا نشسته بود آن زلف به باد شد، چو پریشان بیوفتاد دلم

4 هزار عهد بکردم که ننگرم رویش چو پیش چشم من آمد نه ایستاد دلم

5 تمام عمر من اندر غم جوانان رفت که هیچ گاه ازایشان نبود شاد دلم

6 بد است صورت خوبان نظر نباید کرد که یاد دارد این پند از اوستاد دلم

7 دلت به ناخوشی روزگار سوختگان اگر خوش است، همه عمر خوش مباد دلم

8 از آنگهی که شدم با تو دوستی، هرگز ز دوستان گذشته نکرد یاد دلم

9 نماند خسرو محروم، بخت اگر این است زهی محال که یابد گهی مراد دلم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم

شاعر شعر ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم چه کسی است ؟

شاعر شعر ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم چیست ؟

قالب شعر ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم غزل است

مضمون اصلی شعر ببین که باز به دست تو اوفتاد دلم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر