- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ببین که کار من از غم چه سخت افتادست که دل ز دیده برون لخت لخت افتادست
2 ز آفتاب تو هر ذره شمع وصل افروخت چراغ خلوت ما تیره بخت افتادست
3 چنین که پنبه خونین زداغ ما افتد عجب که برگ خزان از درخت افتادست
4 به عشق چاره جان ساز کاندرین طوفان نه عاقل است که در فکر رخت افتادست
5 بیار باده که بر تاج و تخت تکیه خطاست ز باد فتنه سلیمان ز تخت افتادست
6 کجاست دست دعایی که اهلی از گریه فتاده است به غرقاب و سخت افتادست