ببین که کار من از غم چه سخت از اهلی شیرازی غزل 155

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ببین که کار من از غم چه سخت افتادست

1 ببین که کار من از غم چه سخت افتادست که دل ز دیده برون لخت لخت افتادست

2 ز آفتاب تو هر ذره شمع وصل افروخت چراغ خلوت ما تیره بخت افتادست

3 چنین که پنبه خونین زداغ ما افتد عجب که برگ خزان از درخت افتادست

4 به عشق چاره جان ساز کاندرین طوفان نه عاقل است که در فکر رخت افتادست

5 بیار باده که بر تاج و تخت تکیه خطاست ز باد فتنه سلیمان ز تخت افتادست

6 کجاست دست دعایی که اهلی از گریه فتاده است به غرقاب و سخت افتادست

عکس نوشته
کامنت
comment