1 در این داستان ژرف بنگر کنون چو برخواند از پیش تو رهنمون
2 ببین تا به گیتی چه کرده ست کوش سر مرزبانان فولادپوش
3 دو چشم آسمانگون و چهره چو خون به بالا و پیکر ز پیلی فزون
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چو از کارش آگاه شد آتبین بفرمود تا برنهادند زین
2 به اسب اندر آمد برآمد ز جای شمالی شد از زیر او بادپای
1 از آوردگه کوش چون گشت باز سوی آتبین رفت و بردش نماز
2 بدو آتبین زود بر پای خاست بر آورد و بنشاند بر دست راست
1 سر ماه چون ماهِ نو شد پدید همه دامن کوه لشکر کشید
2 بیاورد کوش از یلان شش هزار دلیران و گردان خنجر گزار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **