خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

بنگر ای شمع که پروانه از خواجوی کرمانی غزل 338

غزل 338 ام از 1143 غزلیات

بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد

1 بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد از پی دل بشد و سوخته پر باز آمد

2 گرچه سر تا قدم از آتش غم سوخته بود رفت و صد باره از آن سوخته‌تر باز آمد

3 هر که بیند من بی برگ و نوا را گوید یا رب این خسته جگر کی ز سفر باز آمد

4 سرتسلیم چو بر خط عبودیت داشت چون قلم رفت بهر سوی و به سر باز آمد

5 عجب آن نیست که شد با لب خشک از بردوست عجب اینست که با دیدهٔ تر باز آمد

6 هر که را بیخبر افتاد ز پیمانهٔ عشق تو مپندار که دیگر به خبر باز آمد

7 ای گل از پرده برون آی که مرغ سحری همره قافلهٔ باد سحر باز آمد

8 عیب خسرو مکن ای مدعی و تلخ مگوی گر ز شور لب شیرین ز شکر باز آمد

9 آنکه مرغ دلش از حسرت گل پر می‌زد همچو بلبل ز چمن رفت و دگر باز آمد

10 گر به تیغش بزنی باز نیاید ز نظر هر که چون مردمک دیده نظر باز آمد

11 خیز خواجو که چواشک از سر زر در گذریم تا نگویند که شد وز پی زر باز آمد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد

شاعر شعر بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد چه کسی است ؟

شاعر شعر بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد چیست ؟

قالب شعر بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد غزل است

مضمون اصلی شعر بنگر ای شمع که پروانه دگر باز آمد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر