- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش پای خود ببین شاد از غم مردم مشو چاه در راه است چون یوسف بخوبی گم مشو
2 در بهشت آدم بیک گندم چو ارزانی نبود از جهان گو حاصل ما نیز یک گندم مشو
3 سرزنش کم کن که نتوان گفت مور خسته را کز سمند سرکشان فرسوده زیر سم مشو
4 ساقیا چون نقد هستی میرود آخر ز دست جان من تا میدهد دستت ز پای خم مشو
5 خرقه را صوفی به می کن صاف اگر دلزندهای مرده پشمینهای چون کرم ابریشم مشو
6 حاصل دنیا نباشد هیچ غیر از مردمی با شک او خوش برآ اهلی و نامردم مشو
7 در آتشم هنوز از آن شب که آن حریف شد مست ناز و گفت که اهلی کباب کو