ای آرزوی امیدواران از امیرخسرو دهلوی غزل 1530

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ای آرزوی امیدواران

1 ای آرزوی امیدواران ای مرهم درد دل فگاران

2 از دشمنی آنچه بود، کردی ای دوست، چنین کنند یاران؟

3 تا سایه زلف تو بدیدم دیوانه شدم چو سایه داران

4 افگند تنم چو موی باریک در زیر گلیم سوگواران

5 می گریم بر غریبی خویش چون ابر به موسم بهاران

6 گر شرح دهم غم تو صد سال یک قصه نگویم از هزاران

7 آن ها که تو می کنی برین دل از دل نشنود به روزگاران

8 با این همه چشم بر سر راه می دارم چون امیدواران

9 تا کی گذری به سوی خسرو چون بر سر کشت خشک باران

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر