لب را تو به هر از جلال الدین محمد مولوی غزل 96

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا

1 لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا تا از لب دلدار شود مست و شکرخا

2 تا از لب تو بوی لب غیر نیاید تا عشق مجرد شود و صافی و یکتا

3 آن لب که بود کون خری بوسه گه او کی یابد آن لب شکربوس مسیحا

4 می‌دانک حدث باشد جز نور قدیمی بر مزبله پرحدث آن گاه تماشا

5 آنگه که فنا شد حدث اندر دل پالیز رست از حدثی و شود او چاشنی افزا

6 تا تو حدثی لذت تقدیس چه دانی رو از حدثی سوی تبارک و تعالی

7 زان دست مسیح آمد داروی جهانی کو دست نگه داشت ز هر کاسه سکبا

8 از نعمت فرعون چو موسی کف و لب شست دریای کرم داد مر او را ید بیضا

9 خواهی که ز معده و لب هر خام گریزی پرگوهر و روتلخ همی‌باش چو دریا

10 هین چشم فروبند که آن چشم غیورست هین معده تهی دار که لوتیست مهیا

11 سگ سیر شود هیچ شکاری بنگیرد کز آتش جوعست تک و گام تقاضا

12 کو دست و لب پاک که گیرد قدح پاک کو صوفی چالاک که آید سوی حلوا

13 بنمای از این حرف تصاویر حقایق یا من قسم القهوه و الکاس علینا

عکس نوشته
کامنت
comment