-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای لب چون شکرت چشمه نوش ای رخ چون قمرت غارت هوش
2 ورق گل بدریده ست صبا تا بدید آن خط چون مرزنگوش
3 هر دم از روی خوی آلوده تو لاله را خون دل آید در جوش
4 دل عشاق چنان می ببری که خبر می نشود گوش به گوش
5 کسی بود آنکه نشینم با تو باده در دست و گل اندر آغوش
6 من قدح دیر ندارم بر دست تا تو مستانه نگویی که بنوش
7 لب نهم بر لب لعلت، وانگاه می لبالب کنم و نوشانوش
8 خسروا، توبه چو نی در حد تست باری اندر طرب و مستی کوش