همچو چنگ افغان من بی‌زخم از اهلی شیرازی غزل 275

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

همچو چنگ افغان من بی‌زخم بیدادی نخاست

1 همچو چنگ افغان من بی‌زخم بیدادی نخاست تا رگ جان از تو نخراشید فریادی نخاست

2 پیش من باد است آهی کاین حریفان می‌کشند ناله جان‌سوز هرگز از دل شادی نخاست

3 مادر ایام چندانک آدمی می‌پرورد از کنار آدمی هرگز پریزادی نخاست

4 از نیاز ما اسیران همچو سرو آزاده‌اند چون تو در گلزار خوبی سرو آزادی نخاست

5 خود گرفتم در چمن شمشاد خیزد همچو تو چون رخ خوب تو هرگز گل ز شمشادی نخاست

6 نام جان بخشت که برد؟ ای خسرو شیرین‌دهن کز پس هر سنگ در کوی تو فرهادی نخاست

7 بر درت اهلی نشست و خاست، از مردم برید بی‌قدت یک لحظه گر بنشست بی‌بادی نخاست

عکس نوشته
کامنت
comment