روشنایی از شب وصل تو اندوزد از واعظ قزوینی غزل 444

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

روشنایی از شب وصل تو اندوزد چراغ

1 روشنایی از شب وصل تو اندوزد چراغ سوختن از آتش هجر تو آموزد چراغ

2 گر چراغ چهره ها از غازه میگیرد فروغ غازه از گلگونی رنگ تو افروزد چراغ

3 نام رویش گر برم، تا شام کاهد آفتاب ور ز رنگش دم زنم، تا صبحدم سوزد چراغ

4 خودنمایی حسن را، در پرده کردن خوشتر است جامه از فانوس از آن بر خویشتن دوزد چراغ!

5 از شرر آتش، ز شبنم گل، عرق ریزد برش! جز خجالت زآن گل عارض چه اندوزد چراغ؟!

6 بهر پاس گنج غم واعظ ز بیم دزد خواب تا سحر در خانه چشم از نگه سوزد چراغ

عکس نوشته
کامنت
comment