1 نور چشم است و مردم دیده در نظر دائماً نشانندش
2 روح محض است از سرش تا پا یک به یک بوسه واستانندش
3 نقش غیری خیال اگر بندم آب چشمم ز دیده رانندش
4 عاشقانی که سیدم بینند در تحیر که تا چه خوانندش
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 در مظاهر آنچنان پیدا نمود در همه آئینهای ما را نمود
1 آینه بردار تا ببینی در او جان و جانان خوش نشسته روبرو
2 جز یکی در جمله عالم هست نیست این دوئی پیدا شده از ما و تو
1 همت از درویش صاحب دل طلب خدمت درویش کن حاصل طلب
2 درد هجران از دل درویش جو راحت ار می جویی از واصل طلب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **