- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حیات تشنه لبان وصل آن مسیح دم است که با وجود لبش آب زندگی عدم است
2 گناه کاسه زدن شیخ را چو غنچه نهان گناه ماست که چون لاله بر سر علم است
3 گدای پیر مغنم به خانقه چه روم؟ اگرچه می همه جا هست بحث بر کرم است
4 ز دلبران همه عاشق کشی ستم دانند ولی تو عاشق خود گر نمی کشی ستم است
5 بناز بر همه عالم ز حسن عالم سوز که گر بناز کشی عالمی هنوز کم است
6 ز حسن روی تو فرق است تا پری بسیار اگرچه صورت این هر دو کار یک قلم است
7 بجان دوست که آزار اهلی است حرام سگ در تو مگر کم ز آهوی حرم است