زندگی شد من و یک سلسله از شهریار گزیدهٔ غزلیات 10

زندگی شد من و یک سلسله ناکامی‌ها

1 زندگی شد من و یک سلسله ناکامی‌ها مستم از ساغر خون جگرآشامی‌ها

2 بسکه با شاهد ناکامیم الفت‌ها رفت شادکامم دگر از الفت ناکامی‌ها

3 بخت برگشته ما خیره سری آغازید تا چه بازد دگرم تیره‌سرانجامی‌ها

4 دیرجوشی تو در بوته هجرانم سوخت ساختم این همه تا وارهم از خامی‌ها

5 تا که نامی شدم از نام نبردم سودی گر نمردم من و این گوشه گمنامی‌ها

6 نشود رام سر زلف دل آرامم دل ای دل از کف ندهی دامن آرامی‌ها

7 باده پیمودن و راز از خط ساقی خواندن خرم از عیش نشابورم و خیامی‌ها

8 شهریارا ورق از اشک ندامت میشوی تا که نامت نبرد در افق نامی‌ها

عکس نوشته
کامنت
comment