-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهر جا چشم بگشایم جمال یار می بینم تو گویی صورت یار از در و دیوار می بینم
2 جهانی عاشق رویش ولیکن رخ ز من تابد که من در عین بیتابی درو بسیار می بینم
3 مگر درمان درد من شکیبایی کند ورنه فزونتر میشود دردم گرش صدبار می بینم
4 مرا هرگز نباشد بر رخ او طاقت دیدن مگر چون بگذرد گاهی در او رفتار می بینم
5 نه تنها اهلی شیدا که مجنون نیز بگریزد ز رسوایی که من در کوچه و بازار می بینم
6 اگر بکوه بگویم غم تو شیرین لب چو کوهکن جگر کوه را فکار کنم
7 ز روزگار جدایی چه پرسی ام اهلی بروزگار شکایت ز روزگار کنم