بیار باده که وقت گلست از خواجوی کرمانی غزل 573

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

بیار باده که وقت گلست و موسم باغ

1 بیار باده که وقت گلست و موسم باغ ز مهر بر دل پرخون لاله بنگر داغ

2 دماغ عقل معطر کن از شمامهٔ می بود که بوی عفافش برون رود ز دماغ

3 گهی که زاغ شب از آشیان کند پرواز ز عکس باده چو چشم خروس کن پر زاغ

4 اگر چراغ نباشد به تیره شب شاید چرا که باغ برافروخت از شکوفه چراغ

5 بر آتش رخ گل آب می‌فشاند میغ وز آب آینه‌گون زنگ می‌زداید ماغ

6 ببین که مرغ چمن دم به دم هزار سلام به دست باد صبا می‌کند به باغ ابلاغ

7 ز رهگذار نسیم بهار رنگ‌آمیز شدست ساحت بستان چو کلبهٔ صباغ

8 خوشا به طرف گلستان شراب نسرین‌بوی ز دست لاله‌عذاران عنبرین اصداغ

9 چو راغ را شود از لاله شقه خون‌آلود به خون لاله بباید گرفت دامن راغ

10 مگو حکایت پیمان و نام توبه مبر که نیست از می و پیمانه‌ام به توبه فراغ

11 به صحن باغ قدح نوش و غم مخور خواجو که آنکه باغ بنا کرد برنخورد از باغ

عکس نوشته
کامنت
comment