- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترک من طره مشوش کرده است لاله از مشکش منقش کرده است
2 روی هم همچون آتش او ز ابروان ماه را نعلی در آتش کرده است
3 می گشاید از نظر تیر بلا می کند آنچه که آرش کرده است
4 سر خوش از باده بود پیوسته او لیک با باده سری خوش کرده است
5 غمزه های چشم مخمورش مدام دل بدان لعل شکروش کرده است
6 رشته صبر مرا بگسسته است زلف تو بس که کشایش کرده است
7 زان پریشان شد چون مو خسرو، مگر یاد آن زلف مشوش کرده است