شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی
شاه نعمت‌الله ولی

ترک عشقش ملک جان از شاه نعمت‌الله ولی غزل 586

غزل 586 ام از 2701 غزلیات

ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند

1 ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند حاکم است و پادشاهانه امارت می کند

2 می کند ویران سرای عقل و بیخش می کند آنگهی از لطف خود آن را عمارت می کند

3 جانفروشی می کند دل بر سر بازار عشق سود می یابد در این سودا تجارت می کند

4 هر که دُرد درد عشق او به درمان می دهد بی خبر در دین و در دنیا خسارت می کند

5 عشق سرمست است و درکوی مغان دارد وطن می زند خوش چشمکی ما را اشارت می کند

6 خلوت ما قبلهٔ حاجات سرمستان بود هر کجا رندیست می آید زیارت می کند

7 نعمت الله سرخوش است از عشق می گوید سخن عقل کل تحصیل این لفظ و عبارت می کند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند

شاعر شعر ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند چه کسی است ؟

شاعر شعر ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند شاه نعمت‌الله ولی می باشد.

شعر ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند چیست ؟

قالب شعر ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند غزل است

مضمون اصلی شعر ترک عشقش ملک جان بگرفت و غارت می کند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر