-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترک چشم مست او دلها به غارت می برد جان فدای او که جان ما به غارت می برد
2 ملک دل بگرفت و نقد و نسیه را هر کس که دید ترکتازی می کند آنها به غارت می برد
3 عاشقیم و ما به عشق او اسیر افتاده ایم بنده فرمانیم اگر ما را به غارت می برد
4 گر دل ما می برد شکرانه اش بر جان ماست جان رها کردیم دل را تا به غارت می برد
5 بر سر بازار اگر شخصی دکانی می نهد دکه ویران می کند کالا به غارت می برد
6 فتنهٔ دور قمر بنگر که چون پیدا شده آمده تنها و تنها را به غارت می برد
7 نعمت الله هر چه دارد در نهان و آشکار یا به حکمت می ستاند یا به غارت می برد