جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

رو از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2039

غزل 2039 ام از 6329 غزلیات

رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

1 رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شب گرد مبتلا کن

2 ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

3 از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن

4 ماییم و آب دیده در کنج غم خزیده بر آب دیده ما صد جای آسیا کن

5 خیره کشی است ما را دارد دلی چو خارا بکشد کسش نگوید تدبیر خونبها کن

6 بر شاه خوبرویان واجب وفا نباشد ای زردروی عاشق تو صبر کن وفا کن

7 دردی است غیر مردن آن را دوا نباشد پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن

8 در خواب دوش پیری در کوی عشق دیدم با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن

9 گر اژدهاست بر ره عشقی است چون زمرد از برق این زمرد هین دفع اژدها کن

10 بس کن که بیخودم من ور تو هنرفزایی تاریخ بوعلی گو تنبیه بوالعلا کن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن

شاعر شعر رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن چه کسی است ؟

شاعر شعر رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن چیست ؟

قالب شعر رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن غزل است

مضمون اصلی شعر رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین است.
بنر