- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بخند بر همه عالم که جای خنده تو راست که بنده قد و ابروی تست هر کژ و راست
2 فتد به پای تو دولت نهد به پیش تو سر که آدمی و پری در ره تو بیسر و پاست
3 پریر جان من از عشق سوی گلشن رفت تو را ندید به گلشن دمی نشست و نخاست
4 برون دوید ز گلشن چو آب سجده کنان که جویبار سعادت که اصل جاست کجاست
5 چو اهل دل ز دلم قصه تو بشنیدند ز جمله نعره برآمد که مست دلبر ماست
6 پس آدمی و پری جمع گشت بر من و گفت بده ز شرق نشانها که این دمت چو صباست
7 جفات نیز شکروار چاشنی دارد زهی جفا که در او صد هزار گنج وفاست
8 قفا بداد و سفر کرد شمس تبریزی بگو مرا تو که خورشید را چه رو و قفاست