خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

دیشب خبرت هست که در مجلس از خواجوی کرمانی غزل 39

غزل 39 ام از 1143 غزلیات

دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب

1 دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب تا روز نخفتیم من و شمع جگرتاب

2 از دست دل سوخته و دیده خونبار یک لحظه نبودیم جدا ز آتش و از آب

3 من در نظرش سوختمی ز آتش سینه و او ساختی از بهر من سوخته جلاب

4 از بسکه فشاندیم در از چشم گهرریز شد صحن گلستان صدف لؤلؤی خوشاب

5 در پاش فکندم سرشوریده از آنروی کو بود که میسوخت دلش برمن از اصحاب

6 یاران بخور و خواب بسر برده همه شب وان سوخته فارغ ز خور و چشم من از خواب

7 او خون جگر خورده و من خون‌دل ریش او می به قدح داده و من دل به می ناب

8 او بر سر من اشک فشان گشته چو باران و افتاده من دلشده از دیده بغرقاب

9 من باغم دل ساخته و سوخته در تب و او از دم دود من دلسوخته در تاب

10 چون دید که خون دلم از دیده روان بود میداد روان شربتم از اشک چو عناب

11 جز شمع جگر سوز که شد همدم خواجو کس نیست که او را خبری باشد از این باب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب

شاعر شعر دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب چه کسی است ؟

شاعر شعر دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب خواجوی کرمانی می باشد.

شعر دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب چیست ؟

قالب شعر دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب غزل است

مضمون اصلی شعر دیشب خبرت هست که در مجلس اصحاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر