- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیشب ای باد صبا گویی که جایی بودهای پای بند چین زلف دلگشایی بودهای
2 آشنایانرا ز بوی خویش مست افکندهای چون چمنپیرای باغ آشنایی بودهای
3 دسته بند سنبل سروی سرایی کشتهای خاکروب ساحت بستانسرایی بودهای
4 لاجرم پایت نمیآید ز شادی بر زمین چون ندیم مجلس شادیفزایی بودهای
5 نیک بیرون بردهای راه از شکنج زلف او چون شبی تا روز در تاریک جایی بودهای
6 تا چه مرغی کاشیان جایی همایون جستهای گوییا در سایهٔ پر همایی بودهای
7 از غم یعقوب حالی هیچ یاد آوردهای چون همه شب همدم یوسفلقایی بودهای
8 هیچ بویی بردهای کو در وفا و عهد کیست تا عبیرآمیز بزم بیوفایی بودهای
9 از دل گمگشتهٔ خواجو نشانی باز ده چون غبارافشان زلف دلربایی بودهای