دیشب درآمد از درم آنماه از خواجوی کرمانی غزل 161

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

دیشب درآمد از درم آنماه چهره مست

1 دیشب درآمد از درم آنماه چهره مست مانند دستهٔ گل و گلدسته‌ئی بدست

2 خطش نبات و پستهٔ شکرشکن شکر سروش بلند و سنبل پرتاب و پیچ مست

3 زلف سیاه سرکش هندوش داده عرض در چین هزار کافر زنگی بت پرست

4 از دیده محو کرد مرا هر چه هست و نیست سودای آن عقیق گهر پوش نیست هست

5 در بست راه عقل چو آن بت قبا گشود بگشود کار حسن چو آن مه کمر ببست

6 در مشگ می‌فکند بفندق شکنج و تاب وز نار و عشوه گوشهٔ بادام می‌شکست

7 پر کرد جامی از می گلگون و درکشید وانگه ببست بند بغلطان و برنشست

8 گفتم زکوة لعل درافشان نمی‌دهی یاقوت روح پرور شیرین بدر بخست

9 گفتم ز پیش تیر تو خواجو کجا جهد گفتا ز نوک ناوک ما هیچکس نرست

عکس نوشته
کامنت
comment