- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیشب درآمد آن بت مه روی شب نقاب بر مه کشید چنبر و درشب فکند تاب
2 رخسارش آتش و دل بیچارگان سپند لعل لبش می و جگر خستگان کباب
3 برمشتری کشیده ز مشک سیه کمان برآفتاب بسته ز ریحان تر طناب
4 در بر قبای شامی پیروزه گون چو ماه بر سر کلاه شمعی زرکش چو آفتاب
5 آتشن گرفته آب رخ وی ز تاب می آبش نهان در آتش و آتش عیان ز آب
6 هم شمع برفروخته از چهره هم چراغ هم نقل ریخته ز لب لعل و هم شراب
7 بنهاده دام بر مه تابان ز عود خام و افکنده دانه برگل سوری ز مشک ناب
8 میزد گلاله بر گل و هر لحظه میشکست برمن بعشوه گوشهٔ بادام نیم خواب
9 از راه طنز گفت که خواجو چرا برفت گفتم ز غصه گفت ذهابا بلا ایاب